برای مرد فردا............مانی

ساعت 2 و چند دقیقه ایی بود که تی وی رو روشن کردم و با خبر نا گوار سقوط هواپیما مواجه شدم یه دفعه بدنم یخ کرد و حالم خیلی خراب شد هیچ وقت با شنیدن همچین خبرهایی اینقدر متاثر نشده بودم که اینبار.!!!..نمی دونم شاید بخاطر اینکه توی اون هواپیما کسی بود که می شناختمش امروز دوستم زهرا جون خبرش رو بهم داد و دوباره شوکه شدم بله آوینای کوچولو با پدر و مادرش از جمعمون رفتن به قول الهام جون به همین سادگی !!!همینجا یه بار دیگه از خدا برای بستگان آوینا جون و البته خاله الهام دوست داشتنیش و علی رضا جون که بهترین دوستش رو از دست داد صبر و طلب می کنم اشک امونم نمی ده بتونم  خوب ببینم,اینم آدرس وبلاگ آوینای نازنینی که با خنده ها...